ماه هزار انجمن
یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این
یک نور، ولی نور همه پنج تن است این
یک روح، ولی روح علی در بدن است این
ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این
این خلق عظیم است عظیم است عظیم است
فرزنـد کریم است کریم است کریم است
قرآن ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش
پیغمبر و زهرا و علی محو جمالش
جاری ز کف او کرم احمد و آلش
شیری که به او فاطمه داده است، حلالش
این محشر کبراست بیایید ببینید
این یوسف زهراست بیایید ببینید
ای شیر خدا بوسه بزن بر سر و رویش
ای فاطمه با خنده بزن شانه به مویش
ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش
ای ماه ز گردون بگشا دیده به سویش
تابد به سر دست محمّد، قمر امشب
تبریک بگویید علی شد پـدر امشب
ای بحر نبوت گهرت باد مبارک
ای باغ ولایت ثمرت باد مبارک
ای شمسۀ عصمت قمرت باد مبارک
میلاد گرامی پسرت باد مبارک
ای حُسن فروشان! حسن آمد حسن آمد
بـا آمـدنش جـان محمّد بـه تـن آمد
این است که پیوسته جفا دید و وفا کرد
این است که پیوسته خطا دید و عطا کرد
این است که در پاسخ دشنام دعا کرد
ده سال امامت به امام شهدا کرد
گر جنگ کند، صلح حرام است حرام است
ور صـلح کند، حکم قیام است قیام است
نور ابد و جلوه حسن ازل از اوست
مقبولی طاعات و جزای عمل از اوست
رسوایی و نابودی خصم دغل از اوست
پیروزی اسلام به جنگ جمل از اوست
با آنکه غریب وطن و غرق مِحن بود
پیروزترین رهبر تـاریخ، حسن بود
او مَحکمۀ مُحکمۀ صبر و رضا داشت
با صبر و رضا پرچم توحید به پا داشت
در صلح و قیامش به زبان حکم خدا داشت
در حنجرۀ سوخته این طرفه ندا داشت
این صبر همان صبر خدای ازلی بود
تفسیر کـلام الله و شمشیر علی بود
من وارث شمشیر علی رهبر صبرم
من ذات خدا را به خدا مظهر صبرم
من روح شکیبایی در پیکر صبرم
من صاحب فتح و ظفر لشکر صبرم
مـا بیـم ز بیـداد معـاویـّه نداریم
حاشا که ستمگر را راحت بگذاریم
ما نخل ولاییم و شهادت ثمر ماست
در بحر بلا موج خطر همسفر ماست
پیکار جمل نیز گواه دگر ماست
هرگز نهراسیم که حیدر پدر ماست
بـازوی عـلی حیـدر خیبـر شـکنم من
حسنم من حسنم من حسنم من
شعر:غلامرضا سازگار