شهادت حضرت زهرا

فاطمه بعد از پیمبر دائماً سردرد داشت

فاطمه بعد از پیمبر دائماً سردرد داشت

دستمالی بر سرش می بَست دیگر ؛ درد داشت

 

غُصه یِ اسلام را می خورد جای نان شب

انحرافِ دین برایش خیلی آخر درد داشت

 

شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر را زدند؟

شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر درد داشت؟

 

خاک عالم بر دهانم در به پهلویش گرفت

خاک عالم بر دهانم ضربه یِ در درد داشت

 

بوسه بر دست علی زد تا دلش آرام شد

دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت

 

صبح تا شب زخم برمیداشت ، شب تا صبح درد

آه ، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت

 

یک نفر از بچه ها هم سَمتِ آغوشش نرفت

بچه ها هر وقت می دیدند … مادر درد داشت

شاعر:
علی اکبر لطیفیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا